کد مطلب:53195 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:175

فرزند عمر و مدح علی











عبیدالله بن عمر یك سردار ایرانی را كشته، و عثمان بن عفان از اجرای حد الهی در مورد او سر باز زده بود، از این جهت وی در زمان خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام از عدالت وی ترسید و به معاویه! پیوست!

معاویه از آمدن فرزند خلیفه ثانی خیلی خوشحال گشت، و از او خواست در بالای منبر مردم را بر ضد علی شورانیده و چنین قلمداد كند كه او عثمان را كشته است، و هر چه می تواند از فحش و ناسزاگویی و... در مورد علی كوتاه نیاید.عبیدالله پس از سخنرانی مفصل كوچكترین سخنی در مورد امیرالمؤمنین علیه السلام نگفت، چون معاویه از وی پرسید كه چرا به علی علیه السلام بد نگفتی؟ جواب داد: معاویه! چگونه علی را متهم به قتل عثمان كنم كه او كوچكترین دخالتی در این امر نداشت؟ و چگونه بر وی بد بگویم كه او بدی نداشته، و دچار دروغ گردم؟ آنگاه اشعاری در مدح علی علیه السلام و بی تقصیری او، و خیانت و حقه بازی معاویه سرود.[1] .

و نظیر این جریان در مورد برادر امیرالمؤمنین «عقیل» پیش آمد: او چون از علی علیه السلام درخواست بذل و بخشش از بیت المال مسلمین نمود، حضرت با مفتول داغ او را جواب گفت و با این عمل خود نشان داد كه خیانت به بیت المال نتیجه اش ندامت ابدی، و گرفتاری به آتش سوزان است.

عقیل چون از عطاهای بی جای علی مأیوس شد وارد شام گردید، و معاویه از او به گرمی استقبال نمود، و در یك قلم صد هزار درهم به وی بخشید! و از او خواست درباره اصحاب علی و معاویه تعریف كند، او در سخنرانی خود گفت:

ای معاویه! هنگامی كه به حضور علی علیه السلام رسیدم، دیدم محضر او همانند محضر رسول خدا است، مردم به نماز و روزه و عبادت و خودسازی مشغولند، و او در جایگاه پیامبر قرار گرفته است...

اما اینك می بینم كه منافقین دور تو را گرفته اند، همان افرادی كه با پیامبر جنگیدند، و بارها خواستند آن حضرت را ترور كنند.[2] .









    1. شرح نهج البلاغه ج3 ص61 و62 و100 و101.
    2. شرح نهج البلاغه فیض خ215 ص 713 بحار ج41 ص113 و 114 و ابن ابی الحدید ج2 ص124 و ج11 ص253.